آیا میتوان به فالگیرها اعتماد کرد؟
تاریخ انتشار: ۲۹ بهمن ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۱۰۴۰۳۲۱
در قرآن و حدیث بهاینعلت فال بد نهی شده که موجب یأس شده و انسان را منفعل میکند. ولی فال خوب که با نشاط همراه است، موجب تلاش بیشتر و خوشبینی است.
به گزارش مشرق، فال گرفتن یکی از روشهایی است که انسانها از زمانهای بسیار دور به دنبال آن بودهاند تا اطلاعاتی از حوادث و رویدادهای آینده خود داشته باشند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
خبرنگار ما در گفتگویی که با دکتر مهری حق شناس، استاد حوزه و پژوهشگر دینی، انجام داده به بررسی رویکرد اسلام نسبت به فال و فال گرفتن پرداخته است. آن طور که این محقق اسلامی توضیح میدهد، اسلام دینی است که بر فطرت و حقانیت بنا شده است و از هر نوع توهم و سادهانگاری دور است. اسلام تلاش و کوشش را برای انسان ضروری میداند تا از این طریق زندگی خوبی برای خودش رقم بزند. در مورد فال هم باید دانست که فال بد به شدت از سوی اسلام نهی شده است چون اثر روانی منفی برای فرد به همراه دارد؛ اما فال خوب که موجب شادی و امید افزایی شود، آن هم با شرایطی که هزینهای در آن وجود ندارد جایزاست. به عنوان مثال روزی پیامبر اسلام صلیالله علیه و آله با جمعی سفر میکردند. در میان راه یک سواری را دیدند و حضرت نام او را پرسیدند. آن مرد خودش را «سعد» معرفی کرد. پیامبر صلیالله علیه و آله با شنیدن نام او فرمودند: «سعدنا» یعنی خوشبخت شدیم و همین نام را به فال خوب گرفتند که انشاءالله سفر خوب و خوشی خواهیم داشت. منظور از فال خوب در اسلام این است، نه اینکه افراد با صرف هزینههایی به افرادی مراجعه کنند که هیچ علمی ندارند و مطالبی را عنوان میکنند که هیچ بنای عقلی و درستی ندارد. این کار درواقع فریبکاری است و اسلام هر نوع فریبکاری را به شدت نفی کرده است.
نظر اسلام درباره فال
مدتهاست که فال گرفتن در میان بعضی از مردم رایج شده و عدهای برای این کار هزینههای زیادی خرج میکنند. میخواهیم بدانیم نظر اسلام و قرآن درباره فال گرفتن چیست؟
فال گرفتن از زمانهای دور روشی بوده که عدهای از مردم به آن روی میآوردند تا بدانند در آینده چه اتفاقهایی برای آنها روی میدهد. به هر حال انسان کنجکاو است و از روی غریزه کنجکاوی درباره آینده و سرانجام خودش سؤالاتی دارد. اما در این باره باید به نکات مهمی توجه داشت.
از منظر اسلام فال چه خوب باشد و چه بد، اثر تکوینی در زندگی ندارد ولی میتواند آثار روانی بر روی فرد داشته باشد. به این معنا که وقتی کسی فال خوب میزند، خوشحال بوده و به آینده امیدوار است ولی لزوماً فال نمیتواند اثری در زندگی او داشته باشد. فال بد هم همین طور است، یعنی انسان با شنیدن فالی که نشانههای بدی دارد ناامید شده و از آینده میترسد، ولی فال به وقوع نمیپیوندد. بلکه خود انسان است که با امید داشتن یا ناامیدی نسبت به آینده، دست به اقدامات و کارهایی میزند که سرانجام و عاقبت خوب یا بدی را برای خودش رقم میزند.
فال خوب و بد
نظر اسلام در این باره چیست؟ درواقع میخواهیم بدانیم آیا اسلام موافق است که مردم با فال خوب یا بد خودشان را سرگرم کنند؟
خیر. اسلام دینی است که بر فطرت و حقانیت بنا شده است و از هر نوع توهم و سادهانگاری دور است. اسلام تلاش و کوشش را برای انسان ضروری میداند تا از این طریق زندگی خوبی برای خودش رقم بزند. در مورد فال هم باید دانست که فال بد به شدت از سوی اسلام نهی شده است چون اثر روانی منفی برای فرد به همراه دارد. اما فال خوب که موجب شادی و امید افزایی شود، آن هم با شرایطی که هزینهای در آن وجود ندارد جایزاست.
به عنوان مثال روزی پیامبر اسلام صلیالله علیه و آله با جمعی سفر میکردند. در میان راه یک سواری را دیدند و حضرت نام او را پرسیدند. آن مرد خودش را «سعد» معرفی کرد. پیامبر صلیالله علیه و آله با شنیدن نام او فرمودند: «سعدنا» یعنی خوشبخت شدیم و همین نام را به فال خوب گرفتند که انشاءالله سفر خوب و خوشی خواهیم داشت.
منظور از فال خوب در اسلام این است، نه اینکه افراد با صرف هزینههایی به افرادی مراجعه کنند که هیچ علمی ندارند و مطالبی را عنوان میکنند که هیچ بنای عقلی و درستی ندارد. این کار درواقع فریبکاری است و اسلام هر نوع فریبکاری را به شدت نفی کرده است.
رویدادها را به فال نیک بگیریم
با این وجود فال را به طور مطلق نمیتوان خرافه دانست. چراکه اشاره کردید پیامبر اکرم صلیالله علیه و آل هم با شنیدن نام یک مسافر در راه، آن را به فال خوب گرفتند.
همین طور است. فال به طور مطلق خرافه و باطل نیست، بلکه حدس خوب و خوشبینی نسبت به آینده است. در اسلام به این علت فال بد نهی شده که موجب یأس و بیحالی میشود و انسان را منفعل میکند. ولی فال خوب که با نشاط همراه است، موجب تلاش بیشتر و خوشبینی است.
از آنجایی که اسلام همیشه رویکردی مثبت نسبت به مسائل دارد، از فال خوب زدن هم نهی نکرده ولی فال بد را به شدت مذموم دانسته است. چنانکه در روایتهایی نیز نقل شده که رسول خدا صلوات الله علیه از فال بد به شدت نهی میکردند و فال خوب را دوست داشتند.
فال نیک پیامبر صلوات الله علیه در جریان صلح حدیبیه
آیا این روش در سبک زندگی ائمه اطهار علیهم السلام هم دیده میشود؟
بله. وقتی سبک زندگی و سیره آن حضرت و ائمه اطهار علیهم السلام را مرور میکنیم به نمونههایی میرسیم که جریانات و حوادثی را به خوبی تعبیر میکردند و به اصطلاح فال خوب میزدند.
به عنوان مثال در ماجرای صلح حدیبیه مشاهده میشود زمانی که سهَیل بن عمرو به عنوان نماینده کفار به خدمت رسول خدا صلیالله علیه و آله رسید و حضرت نام او را دانستند، فرمودند: «قد سهل علیکم امرکم» به این معنا که از نام سهیل من فال به خوبی میگیرم که کار برای شما سهل و آسان میشود.
نظر اسلام درباره بدقدمی و شومی افراد
گاهی اصطلاح بدقدمی و شومی درباره افرادی به کار میرود. آیا این اساس دینی و قرآنی دارد؟
اینها مواردی هستند که گاهی در میان عوام رایج میشوند که مثلاً وقتی با آمدن یک نفر اتفاق بدی میافتد، آن اتفاق بد را به او نسبت میدهند و میگویند که او بدقدم است. اسلام با این نظرات خرافه مقابله کرده و آن را در مسیر صحیحی قرار داده تا افراد نسبت به یکدیگر و حوادث خوشبین باشند. اساساً شومی و نحسی در اسلام معنایی ندارد، جز اینکه انسانها خودشان مسیر زندگی را به سمت شومی بکشانند.
به عنوان مثال امام صادق علیه السلام در حدیثی فرمودهاند: «بدقدم بودن و شومی زن در مهریه زیاد و نافرانی و سرپیچی از شوهر است.» یعنی اساساً زنها شوم نیستند، بلکه مایه آرامش و انس و دوستی هستند که محیط خانه را به نشاط و آرامش میرسانند. ولی وقتی مهریه خانمی زیاد باشد و یا ناسازگاری کند، درواقع خودش مسیر زندگی را به سمت سختی و شومی کشانده است. نه اینکه ذات وجودی مبارکی که خدای متعال خلق کرده، به خودی خود نحس باشد.
یا در حدیث دیگری از پیامبر اسلام صلیالله علیه و آله نقل شده که فرمودند: «خانه شوم، خانهای است که همسایههای بد داشته باشد.» در این مورد هم خود خانه شوم نیست، بلکه افراد هستند که آن را به محیط امن و خوش تبدیل میکنند و یا عامل ناراحتی و آزار یکدیگر میشوند.
این نوع فال بد زدن امروزه در کشورهایی که از نظر علمی پیشرفت کردهاند هم دیده میشود. مثلاً در کشور انگلیس خرافات به شدت رواج دارد. دلیل این موضوع چیست؟
اساس این خرافات به بیدینی و اعتقاد نداشتن به اراده خدای متعال مربوط است. انسانها هر قدر هم در علم و دانش پیشرفت کنند وقتی به خدا ایمان نداشته باشند، مدام در مرداب جهل فرو میروند. چون اصلاً نمیدانند که اساس این علم چیست و از کجا آمده است. نحس دانستن بعضی اعداد مثل عدد 13 یکی از خرافات است که عدهای از آن فرار میکنند. امام مشخص است که این کار هیچ دلیل عقلی ندارد.
وقتی هر نوع خرافهای را پیگیری کنیم میرسیم که نقطهای که فرد اراده خدا را بر زندگی باور قطعی ندارد و خودش هم فردی ناامید است که دنبال امیدهای پوچ میگردد. در حالی که اسلام تلاش، پشتکار و امید را به انسان توصیه فرموده تا بدانی هر نوع خوبی و خیر در این است که با ایمان و اراده محکم در خوبی و سختی تلاش کنیم. نه اینکه اتفاقات را به فال بد بگیریم و مأیوس و ناامید شویم یا خودمان را بازیچه دست فریبکارانی کنیم که ادعای فال گرفتن دارند.
قرآن کریم فال بد را مردود کرده ولی خوشبینی به آینده را ترویج کرده تا مردم در سایه ایمان، روحیه شاد و سرزنده داشته باشند و با یکدیگر به خوبی رفتار کنند. نه اینکه دیگری را بدیمن و شوم بدانند و عامل آزار هم باشند.
منبع: تسنیممنبع: مشرق
کلیدواژه: کرونا دعا حدیث قرآن کریم سبک زندگی ایرانی اسلامی مشرق صلی الله علیه و آله عنوان مثال پیامبر اسلام کنند که هیچ فال خوب خوش بینی فال گرفتن نظر اسلام ولی فال نهی شده عده ای نام او فال بد
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۰۴۰۳۲۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
چگونه میتوان راه و روش امام صادق (ع) را الگو قرار داد؟
حجتالاسلام والمسلمین مهدی یعقوبی گیلانی، کارشناس مذهبی و مدیر موسسه منبر آسمانی با اشاره به روایتی درمورد معیار اصلی مقام هر فردی نزد خداوند اظهار کرد: یکی از اصحاب صادق آل محمد علیهمالسلام میگوید به امام صادق (ع) عرض کردم: آقاجان فلانی چه عبادت، دین و فضلی دارد! کنایه از اینکه خیلی مقامش والاست، اما امام علیهالسلام سوالی درباره آن شخص از من پرسیدند که تمام معیارهای مرا در شناخت افراد تغییر داد. امام صادق علیهالسلام فرمودند: «فَقَالَ کَیْفَ عَقْلُهُ» «عقل او چگونه است؟»
عرض کردم: نمیدانم بعد امام علیهالسلام فرمودند:
«فَقَالَ إِنَّ الثَّوَابَ عَلَى قَدْرِ الْعَقْلِ» «ثواب و پاداش را به اندازه عقل و با معیار خرد میدهند نه به مقدار حال و شور.»
داستان مرد عابد بنی اسرائیلی
بعد، امام جعفر صادق (ع) برای من داستانی از عابدی بنی اسرائیلی نقل کردند: همانا مردی از بنیاسرائیل خداوند را در جزیرهای دریایی که سرسبز و خرم بود عبادت میکرد. آن جزیره درختان بسیار و آبی فراوان داشت. فرشتهای از آن مکان میگذشت که آن عابد را دید. فرشته به خداوند عرض کرد: آیا ثواب این بنده را به من مینمایانی؟ خداوند آن را به وی نشان داد، فرشته آن را اندک و ناچیز پنداشت و از این ناهمخوانی ثواب کم و عبادت فراوان آن عابد تعجب کرد به همین خاطر خداوند به فرشته وحی کردند: با او همراه شو. فرشته به صورت انسانی در آن جا فرود آمد. مرد به او گفت: کیستی؟ فرشته گفت: من مردی عابد هستم که، چون آوازه مرتبه و عبادت تو در این مکان به من رسید به نزد تو آمدم تا خداوند را به همراه تو پرستش و عبادت نمایم. فرشته در آن روز با او بود. فردای آن روز فرشته به آن مرد گفت: منزلگاه تو چه سرسبز و خرم است! فقط برای عبادت شایسته است! مرد عابد به او گفت:، اما اینجا عیبی دارد! فرشته گفت: چه عیبی؟ گفت: برای خداوند ما چارپایی نیست، اگر برای او الاغی بود او را در این مکان میچرانیدیم همانا سبزهها در حال از بین رفتن هستند. فرشته که متعجب شده بود گفت: برای پروردگار تو الاغی نیست؟ (کنایه از اینکه این حرف یعنی چه، مگر خدا جسم است که اعضا و جوارح داشته باشد) گفت: اگر برای خداوند الاغی بود مثل چنین سبزههایی از بین نمیرفت. خداوند به آن فرشته وحی فرستاد: «فَأَوْحَى الله إِلَى الْمَلَکِ إِنَّمَا أُثِیبُهُ عَلَى قَدْرِ عَقْلِهِ» «همانا من به میزان عقل او به او پاداش دادهام.»
شرح روایت شریف
حجتالاسلام والمسلمین یعقوبی گیلانی گفت: این روایت میفرماید: ممکن است کسی دو رکعت نماز مختصر بخواند و ثواب عبادت جن و انس به او داده شود و ممکن است کسی تا صبح شیون و ناله کند و اشک بریزد، اما نماز پر لابه او را به چیزی نخرند. این سخن به شنونده سنگین آمد، برای همین امام جعفر صادق علیهالسلام برای او داستانی نقل کردند تا ذهن وی مطلب گفته شده را بپذیرد.
این کارشناس مذهبی تصریح کرد: امام صادق علیهالسلام کوتاهی فکر برخی از مردم را با نقل این روایت توضیح میدهند و میفرمایند: زیبایی و شور عبادت او بهگونهای بوده است که حتی نظر فرشتهای را به خود جلب میکند و از شکوه آن سر تعظیم و درخواست در پیشگاه الهی فرود میآورد. شور در آن عابد خوب بوده است ولی شعوری در او نبوده است.
مشکل امروز جامعه مسلمانان
حجتالاسلام والمسلمین یعقوبی گیلانی ادامه داد: متأسفانه، مشکل جامعه اسلامی نیز همین است. در جامعه اسلامی معیار و محک ارزش اعمال و کردار دیگران عقل و معرفت آنان قرار نمیگیرد و شور و حال را معیار و محک مرتبه معنوی افراد و گزینش آنان قرار میدهند. سینه و نوحه و فریاد و گاه نعره و کشیدن قمه و قداره فراوان است، اما شعور و معرفت اندک است. متأسفانه منبرها، مسجدها، حسینهها، فقط از حال میگویند و سفارش میکنند که در مکه و طواف چنان کن و نماز و ذکر فراوانی به زائران میدهند و وقت فکر و اندیشه برای آنان نمیگذارند. وقتی شور فراوان و عقل اندک باشد، یک میلیارد مسلمان نمیتوانند در تأمین هزینه خود توانا باشند. البته، عقل به معنای چیزی که آدمی را به قرب الهی نزدیک کند منظور ماست. عقلی که با آن به ستایش خداوند ایستاده میشود و سلامت دنیا و سعادت آخرت را به همراه دارد.
دو پایه اساسی عقل
این کارشناس مذهبی گفت: عقل دارای دو پایه اساسی است:
• یکی آن که باعث شود خداوند را عبادت کند و قرب الهی را موجب شود.
• دیگر آن که به سعادت و نعیم برسد و البته سعادت اخروی بدون تأمین دنیا ممکن نمیشود.
حال، یک سوال اساسی از همه مسلمین این است.
مسلمانی که در تأمین هزینه زندگی خود درمانده است چگونه میتواند سلامت دنیا را داشته باشد و کسی که در دنیا سلامت ندارد چگونه به سعادت آخرت دست مییابد؟
ملت ما با انقلاب عظیم و معنوی خود که به عشق امام حسین علیهالسلام بوده است با معضل اقتصادی و ناتوانی در تأمین نان شب خود روبهروست.
کسی که توان تأمین نان دنیای خود را ندارد و نمیتواند دنیای خود را آباد کند، آخرت خود را نیز نمیتواند آباد کند!
حجتالاسلام والمسلمین یعقوبی گیلانی اظهار کرد: یک میلیارد مسلمان اسیر دست غربیان هستند. آنان توان بالایی در مقابله با مسلمانان ندارند، بلکه این مسلمانان هستند که سست و ضعیف هستند. کسی که عقل ندارد نه تنها در برابر دشمن از او کاری نمیآید، بلکه وی در برابر دوستان نیز نمیداند چه میکند. انسان باید سعادت دنیا داشته باشد تا به آخرت دست یابد. بعد از انقلاب اسلامی، در مواردی گداپروری در جامعه باب شد و دولتها بهجای شغل، به مردم پول دهند. مردم نباید نان خود را با ذلت به دست آوردند. کار را نیز باید خود دنبال کرد و البته برای این کار باید کاردان بود.
عقل خودمان و اطرافیانمان را بسنجیم
این کارشناس مذهبی یادآور شد: آدم باید خود و اطرافیانش را آزمایش کند تا ببیند جزء کدام گروه قرار میگیرند. آیا خدایی ناکرده از جاهلان هستند یا از عاقلان؟
امام صادق علیهالسلام با این روایت به همه ما فهماندند که اگر کسی را در حال خوش عبادی دیدیم او را به عرش نبریم، بلکه ببینیم عقل و معرفت او چه اندازه است؟ درک او نسبت به دنیا و آخرت چگونه است؟
چقدر خوب است در مساجد، روایات باب عقل و جهل کتاب بحار و یا اصول کافی حتی شده از رو خوانده شود و اصلا هر شب بعد از هر نمازی یک سوال اعتقادی مطرح شود و از مردم خواسته شود تا جواب این سوال را پیدا کنند و خودشان روی این سوال فکر کنند تا راه امام صادق (ع) ادامه پیدا کند.
باشگاه خبرنگاران جوان فرهنگی هنری قرآن و عترت